نقد صریح عبدی به دستگاه قضا؛ مصونیت تندروها دامن ساختار را میگیرد

عباس عبدی در یادداشتی صریح و انتقادی، انگشت روی یکی از عمیقترین بحرانهای سیاست و عدالت در ایران میگذارد؛ جایی که تندروها، با مصونیت نانوشته، هر اتهامی را علیه هر فرد و نهادی مطرح میکنند، بیآنکه نگران پاسخگویی یا پیگرد باشند. عبدی هشدار میدهد این مسیر، نهتنها عدالت قضایی، بلکه اعتبار کل ساختار را از درون فرسوده میکند.
او یادداشت خود را با جملهای کلیدی آغاز میکند که بهتنهایی، جانِ کلام است: «تا هنگامی که این ساختار، دوستان تندرویی ازجمله برخی از نمایندگان ۳درصدی و حامیان آنان را دارد، بینیاز از دشمن است.»
تهمتهای بیهزینه و مصونیت از پاسخگویی
عبدی با اشاره به موج اتهامزنیهای بیسابقه در فضای سیاسی مینویسد: «این روزها آنان اتهامات عجیب و غریبی را علیه افراد حقیقی و حقوقی گوناگونی میزنند. اتهاماتی که هر یک از آنها به قول خودشان مستلزم چندینبار اعدام است!»
به گفته او، این ادبیات تند نهتنها عادی شده، بلکه گویندگانش چنان به بیهزینه بودن آن مطمئناند که حتی احتمال برخورد قضایی را هم منتفی میدانند. عبدی به نمونهای اشاره میکند که طبق روایت خبرگزاری رسمی قوه قضاییه، فرد احضارشده «خود را به تمارض زده و در بیمارستان بستری نمود».
زنگ خطر برای حاکمیت قانون
یکی از بخشهای مهم یادداشت، واکنش عبدی به جملهای است که به گفته او، معنایی فراتر از یک اظهار نظر ساده دارد: «اجازه محکومیت انقلابیون را نمیدهیم.»
عبدی این جمله را نشانهای از برتر دانستن خود بر قانون و دستگاه قضایی میداند و تأکید میکند: «در واقع در یک نظام صالح و مشروع هیچ قدرتی، به طور مطلق از قدرت قاضی و دادگستری نباید بالاتر تعریف شود.»
او هشدار میدهد اگر این قاعده نقض شود، حتی احکام عادلانه نیز زیر سؤال میروند، چون اعتبار قضا زمانی معنا دارد که «هیچ حکمی تابع امر و ارادهای فراتر از قانون نباشد».
دستگاه قضایی؛ مدعیالعموم یا مدعی حکومت؟
عبدی در ادامه، به نابرابری در رسیدگی قضایی میپردازد و با لحنی انتقادی مینویسد: «در مقابل دستگاه قضایی درست یا نادرست در موارد مربوط به ادعاهای حکومت فوری اقدام به شکایت و به سرعت رسیدگی و اغلب زندان میکند، گویی دستگاه قضایی فقط مدعی حکومت است و نه مدعیالعموم.»
به باور او، این رویکرد باعث افزایش جرم و رواج تهمت میشود، چون تندروها مطمئن میشوند که هزینهای نمیپردازند، اما شاکیان عادی باید از «کار و زندگی و پول خود بگذرند» بیآنکه دستاوردی داشته باشند.
از اتهام به وزیر تا توهین آشکار
عبدی فهرستی از نمونههای اتهامزنی را مرور میکند؛ از متهمکردن وزرا و روسای جمهور سابق گرفته تا اظهاراتی که حتی به توهینهای آشکار منجر شده است. او روایت قابل تأملی نقل میکند: «پاسخ داده بود که برادرم، گفته هر چه میخواهی بگو، فقط خط قرمز مقامات عالی را رعایت کن.»
به اعتقاد عبدی، نتیجه چنین روندی روشن است: «هنگامی که بتوان علیه هر کس از گذشته و حال و هر کس که در این کشور و ساختار است حرف زد، اولین نتیجه آن نقض اعتبار یک ساختار و یک جامعه است.»
دوستانی خطرناکتر از دشمن
عباس عبدی در پایان، به این جمعبندی تلخ میرسد که تداوم این وضعیت، نه به نفع حکومت است و نه جامعه. او هشدار میدهد فضایی که در آن تهمت بیهزینه و پاسخگویی بیمعناست، دیر یا زود دامن همه را خواهد گرفت؛ و در نهایت، همان پرسش آغازین را با تأکیدی دوباره پیش میکشد: «حالا متوجه شدید که چرا این ساختار نیازی به دشمن ندارد؟ چون چنین دوستانی دارد.»